به نام
آنکه هستی از اوست
در اینجا
لازم میدانم خلاصه ای
از جریانات زندگی ام را
که اکنون فنا شده است
در اختیار همه بازدید
کنندگان سایتم قرار دهم
تا شمه ای از حقیقت تلخ
در اختیار انان قرا گیرد
و درسی باشد برای زندگی
خصوصی شان. انشاء الله.
برادران
و خواهران و مادرم مرا
به مال ناچیز دنیا فروختند و با دشمنان
همدست شدند تا به هر طریق
ممکن به حیثیت من لطمه
بزنند تا به خیال خودشان
به هدفشان برسند اما خدا
نخواست چنان گردد. تا خدا
نخواهد هیچ کس در هیچ زمینه
ای موفق نمی شود. آنها مرا
قربانی هوا و هوس خودشان
کردند. از طریق تحریک دوستانم
مرا به راههای خلاف کشاندند
و در همه جا پخش کردند تا
به آبروی من لطمه بزنند.
هر چه من می گفتم در همه
جا پخش می کردند و فقط در
پی عیبجویی بودند. من همه
آنها را به خدا می سپارم
تا به بهترین وجه به انها
پاسخ دهد. من در 20 سالگی در
حالیکه تازه شاغل شده
بودم تقاضا کردم تا ازدواج
کردم ولی والدینم و خواهران
و برادرانم مخالفت کردند.
در سن 23 و 31 سالگی هم تقاضا
کردم تا متاهل شوم بازهم
مخالفت کردند. همه این
عوامل باعث شد تا از مجرد
بودن من دشمنان استفاده
کرده و برنامه های مختلف
را برایم بسازند تا به
اهداف شوم خودشان برسند.
برای برادر بزرگم پست
و سازمان دادند تا مثل
یک دشمن قهار در پی ترور
شخصیت و نابودی من باشد
ولی خدا را شکر می کنم که
به هدف شومش نرسید و همه
حقایق برملا شد. وی را تحریک
کردند تا مرا در دام فساد
اندازد تا بدینطریق مرا
اعدام کنند ولی من اهل
فساد نبودم تا گرفتارش
شوم. راه دیگر این بود که
انگ روانی به من بزنند
و سپس مرا از بین ببرند
تا مردم بگوید که وی دیوانه
بوده است و عقل سالمی نداشته
است در حالیکه بنده چهار
کتاب در رشته ارتودنسی
تالیف کرده ام و هزاران
بیمار را درمان کرده ام که
همه آنها می توانند در
این مورد قضاوت کنند. به
من در سال 81 انگ سیاسی زده
و عشق سیاسی درست کرده
و در همه جا پخش کردند در
حالیکه بنده از دنیای
سیاست هیچ اطلاعی نداشته
و ندارم. در آخر همه انهایی
که بر علیه اینجانب توطئه
کردند تا مرا خراب کنند
و به هدفشان برسند به خدا
وامیگذارم تا به عدالت
با آنها رفتار کند. من قربانی
نقشه شوم آنها و دشمنان
دین گردیدم ولی راضی ام
به رضای خدا. خدای بزرگ
همه ما را به لطف خودش هدایت
کند و درگذشتگان و شهیدان
راه حق را مرهون رحمت خویش
بگرداند. آمین یا رب العالمین
در بیابان
گر به شوق کعبه خواهی زد
قدم
سرزنش
ها گر کند خار مغیلان غم
مخور